- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زان تازه خط سبز که بر لب فزودهای هوش و خرد به تازگی از ما ربودهای
2 خضر است آن نه خط که ز لعل حیاتبخش دیگر به آب زندگیش ره نمودهای
3 خط و لبت که خضر و مسیحند همنفس خود هردو را به لطف تکلم ستودهای
4 گفتند ناسزای تو میگفت دی بتی امروز خوشدلم به گمان کآن تو بودهای
5 هرگه به لطف جانب ما کردهای نظر بر روی ما دریچهٔ رحمت گشودهای
6 شبها چه غم ز محنت بیخوابی منت زین سان که خوش به مسند راحت غُنودهای
7 گفتی بگوی قصه جامی چه حاجت است روزی اگر فسانه مجنون شنودهای