- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چهار رکن جهانرا بساط نرد انگار خلایقش چو حریفان مشتغل بقمار
2 شمار خانه که در چار سوی او بینی دوره دوازده ساعات لیل دان و نهار
3 شمار مهره او سی عدد بسان مه است که سی عدد بود ایام مه بوقت شمار
4 بیا و زیر و زبر نقش کعبتین ببین که هست صورت اینهفت کوکب سیار
5 روان بطاس درون کعبتین غلطانش چو اختران که بر افلاک میکنند دوار
6 باحتیاط رو ایدل که دست خونست این که روح در گرو است و حریف بس طرار
7 چو با حریف درافتاده ئی به بهبازی خصال نیک بدست آر در مبادی کار
8 براستی پس از این در زمانه فارد باش که تا زیاد کنی داو رتبت و مقدار
9 اگر فره بهنر زین سه تا موالیدی ز ده هزار حریف شگرف باک مدار
10 بکوی صبر درون خانه گیر و شدر کن امل طویل مدار وره طمع مسپار
11 بگفت ابن یمین کار اگر کنی نبود ترا گشادن منصوبه فلک دشوار