-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پای انداز ز پا افتاده دامان است بس دستگیر دست کوتاهان گریبان است بس
2 در طریق آخرت دنیا نمی آید به کار زاد این ره تا قیامت عهد [و] پیمان است و بس
3 هیچ دستی بر گریبان فلک راهی نیافت این لباس تنگ سر تا پای دامان است بس
4 لطف معنی را دل مجروح می داند که تیغ جلوه گر امروز در زخم نمایان است بس
5 کشتی تن از نگاه تند می پیچد به خود چین پیشانی در این جا موج طوفان است بس
6 کاستن ها در پی است ای ماه بالیدن چرا هر که سودی می کند امروز نقصان است بس
7 جهل بی اندازه در دنیا کلید دولت است خصمی دنیا همین با اهل عرفان است بس
8 لطف بی حد و حساب یار ما را کشته است شکوه از دردی که ما داریم درمان است بس
9 نیست قابل فیض مطلق را سعیدا غیر تو «علم الاسما» همین در باب انسان است بس