سعیدا

سعیدا

سعیدا
سعیدا

پای انداز ز پا افتاده دامان است از سعیدا غزل 377

غزل 377 ام از 764 غزلیات

پای انداز ز پا افتاده دامان است بس

1 پای انداز ز پا افتاده دامان است بس دستگیر دست کوتاهان گریبان است بس

2 در طریق آخرت دنیا نمی آید به کار زاد این ره تا قیامت عهد [و] پیمان است و بس

3 هیچ دستی بر گریبان فلک راهی نیافت این لباس تنگ سر تا پای دامان است بس

4 لطف معنی را دل مجروح می داند که تیغ جلوه گر امروز در زخم نمایان است بس

5 کشتی تن از نگاه تند می پیچد به خود چین پیشانی در این جا موج طوفان است بس

6 کاستن ها در پی است ای ماه بالیدن چرا هر که سودی می کند امروز نقصان است بس

7 جهل بی اندازه در دنیا کلید دولت است خصمی دنیا همین با اهل عرفان است بس

8 لطف بی حد و حساب یار ما را کشته است شکوه از دردی که ما داریم درمان است بس

9 نیست قابل فیض مطلق را سعیدا غیر تو «علم الاسما» همین در باب انسان است بس

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پای انداز ز پا افتاده دامان است بس

شاعر شعر پای انداز ز پا افتاده دامان است بس چه کسی است ؟

شاعر شعر پای انداز ز پا افتاده دامان است بس سعیدا می باشد.

شعر پای انداز ز پا افتاده دامان است بس در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 12 سروده شده است.

قالب شعر پای انداز ز پا افتاده دامان است بس چیست ؟

قالب شعر پای انداز ز پا افتاده دامان است بس غزل است

مضمون اصلی شعر پای انداز ز پا افتاده دامان است بس چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر