جامی

جامی

جامی
جامی

مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت از جامی غزل 76

غزل 76 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت

1 مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت تا که رسوا نشود روز شباشب بگریخت

2 مانع مرغ دل از طوف درش قالب بود بال همت زد و از صحبت قالب بگریخت

3 دامن از ما به ملاقات رقیبان درچید بی ادب بود ز یاران مؤدب بگریخت

4 زان طبیبم شده بیمار که بیماران را درد سر رفت ز دیدار وی و تب بگریخت

5 نام در مصر محبت به عزیزیش نرفت هر که را یوسف دل زان چه غبغب بگریخت

6 تاب خورشید جهانتاب کی آرد دیوی که شب تیره ز رخشیدن کوکب بگریخت

7 شب که یا رب زدم از هجر تو تا کنگر عرش مرغ بام فلک از ناوک یارب بگریخت

8 بود بر روی مسبب ز مسبب پرده جامی از شوق مسبب ز مسبب بگریخت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت

شاعر شعر مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت چه کسی است ؟

شاعر شعر مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت جامی می باشد.

شعر مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت چیست ؟

قالب شعر مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت غزل است

مضمون اصلی شعر مه که از خجلت آن شمع شکرلب بگریخت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.