مه جبینان جهان خاک از آشفتهٔ شیرازی غزل 1172

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

مه جبینان جهان خاک و تو خود افلاکی

1 مه جبینان جهان خاک و تو خود افلاکی دو جهان زهر بکام من و تو تریاکی

2 ناز اگر هست چمن تو چمن آرا بمثل حسن اگر هست فلک تو فلک الافلاکی

3 نشئه خیزد زمی و می زعنب آن از تاک تاک از اصل برومند و تو اصل تاکی

4 گفتمت دل مگر از دیده معنی نگرد وه که در وهم نگنجی و پر از ادراکی

5 گر چه نخجیر بفتراک ببندد صیاد هم تو صیادی و هم آهو و هم فتراکی

6 هوس آلوده شد ای عشق تو را دامن پاک برفشان گرد هوس را که زفطرت پاکی

7 چاکی ار در دلی افتد بشکیبد همه عمر دل آشفته چه سانی که سراپا چاکی

8 چون ترا میر عرب هست در آفاق پناه چند در شکوه دلا از ستم اتراکی

عکس نوشته
کامنت
comment