جامی

جامی

جامی
جامی

مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست از جامی غزل 151

غزل 151 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست

1 مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست او را به جمال تو کجا زهره دعوی ست

2 رضوان به هوای قد رعنای تو ای سرو جاوید وطن ساخته در سایه طوبی ست

3 منما به کس آن روی و در آیینه نظر کن زان رو که تماشای رخت هم به تو اولی ست

4 هر جا نفسی می گذرد زان لب شیرین آنجا چه مجال دم جان پرور عیسی ست

5 گفتی پس عمریت تسلی دهم از وصل عمری ست که ما را به همین وعده تسلی ست

6 هر گل که برآید ز گل تربت مجنون بوی خوشش آمیخته با نکهت لیلی ست

7 در کسوت رندی قدح آشامی جامی به زان حیل و زرق که در خرقه تقوی ست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست

شاعر شعر مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست چه کسی است ؟

شاعر شعر مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست جامی می باشد.

شعر مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست چیست ؟

قالب شعر مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست غزل است

مضمون اصلی شعر مه شمع شب افروز و رخت نور تجلی ست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی