گلها ز من شکفته از رضی‌الدین آرتیمانی غزل 50

رضی‌الدین آرتیمانی

آثار رضی‌الدین آرتیمانی

رضی‌الدین آرتیمانی

گلها ز من شکفته مگر بانگ بلبلم

1 گلها ز من شکفته مگر بانگ بلبلم شب چشم من نخفت، مگر شبنم گلم

2 خون در دلم همی کند از آب کوثرم جا در دلش نمیکنم ار سحر باطلم

3 حسن تو بی‌تأملم از هوش میبرد با آنکه در نگاه تو من بی تأملم

4 اندک اندک بر سر کوی تو فندی میزنم پیش تو پستیم و یا هوی بلندی میزنیم

5 هر چه می‌گوئیم از آن میدهد سرها بباد بر در اندیشه زین پس قفل و بندی میزنیم

6 تو زما مشنو سخن با ما مگو و ز ما مپرس هر چه بادا باد گویا حرف چندی میزنیم

7 گاه میگرییم و گاهی خنده بر هم میکنیم ما و گردون یکدگر را ریشخندی میزنیم

عکس نوشته
کامنت
comment