1 گل از تو چراغ حسن در گلشن برد وز روی تو آیینه دل روشن برد
2 هر خانه که شمع رخت افروخت درو خورشید چو ذره نور از روزن برد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 در دیده به جای خواب آب است مرا زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
2 گویند بخواب تا به خوابش بینی ای بیخبران چه جای خواب است مرا
1 از کعبه رهیست تا به مقصد پیوست وز جانب میخانه رهی دیگر هست
2 اما ره میخانه ز آبادانی راهیست که کاسه میرود دست بدست
1 ما را به جز این جهان جهانی دگرست جز دوزخ و فردوس مکانی دگرست
2 قلاشی و عاشقیش سرمایهٔ ماست قوالی و زاهدی از آنی دگرست
1 ای دلبر ما مباش بی دل بر ما یک دلبر ما به که دو صد دل بر ما
2 نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما یا دل بر ما فرست یا دلبر ما
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به