- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گل رویت که ظاهر گشته رنگ یاسمین او را چه باشد کز می گلرنگ سازی آتشین او را
2 نمی دانم ز می شد سرخ چون نافرت یا خود لباس آل پوشاندی بقتل لعل دین او را
3 مرا هم غنچه دل بشکفد چون آن دهن هر گه ز خوی شبنم چو بنشیند به گلزار جبین او را
4 چو عکس صورتت در باده ظاهر گشت نتواند بدین سان آب ور نگی ساختن نقاش چین او را
5 به مکنت چون سلیمان است پیر می فروش اینک ز هر خم عالمی دیگر شده زیر نگین او را
6 چو اوج رفعتش از آسمان نگذشت ازان معنی گدا گشتند شاهان همه روی زمین او را
7 بهارستان گیتی را گلی ایمن کجا یابی که نبود صرصر باد خزان اندر کمین او را
8 ازان دور افتد از وی کز برای چاره وصلش مکان تعیین نماید زاهد خلوت نشین او را
9 درآمد در خرابات فنا ای دل دگر فانی ز اهل توبه و تقوی نگویی بعد ازین او را