گل از پیراهنت بوئی شنیدست از کمال خجندی غزل 230

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

گل از پیراهنت بوئی شنیدست

1 گل از پیراهنت بوئی شنیدست گریبان از برای آن دریده ست

2 چو دید اندر چمن دامن کشانت ز حسن و لطف خود دامن کشیده است

3 به نو بر فلک کم مینماید مگر از دور ابروی تو دیدهست

4 حدیثی از لبت هر کس که بنوشت زکلکش بر ورق سرخی چکیده ست

5 از چندین تیر کاندر ترکش تست دل مجروح را تیری رسیده است

6 ندیدست آن دهان هیچ آفریده به حکم آنکه از امید کشتن از

7 کمال از غصه خود را کشت گوئی هیچ آفریده ست نیفت بریده ست

عکس نوشته
کامنت
comment