گل دیدار ترا چون پی چیدن از جویای تبریزی غزل 906

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم

1 گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم شبنم آسا همه تن دیده به دیدن رفتم

2 همچو آن شمع که در رهگذر باد بود بسکه بگریستم از غم به چکیدن رفتم

3 استخوان را طپش نبض بود در بدنم موجم، از خود به پر و بال طپیدن رفتم

4 گل الفت خورد از چشمهٔ یکرنگی آب تا شوم رام تو وحشی به رمیدن رفتم

5 لطف کن جام روان بخش! وگرنه چو حباب اینک از خویش به خمیازه کشیدن رفتم

6 حیرتم بر سر شور است، حریفان عشقی! خامشی نغمه سرا شد به شنیدن رفتم

7 قامتم نیست دو تا گشته ز پیری جویا بسکه پر بار گناهم به خمیدن رفتم

عکس نوشته
کامنت
comment