سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

سلیم تهرانی
سلیم تهرانی

گل این باغ را ساغر ز می شام از سلیم تهرانی غزل 113

غزل 113 ام از 1122 غزلیات

گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالی‌ست

1 گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالی‌ست چو بیند تاج خود را لاله، گوید جای سر خالی‌ست

2 به غیر از باد همچون سرو چیزی نیست در دستم همیشه کیسهٔ آزادگان چون جای زر خالی‌ست

3 تماشای تو بی‌خود کرده هرکس را که می‌بینم نشسته هرکه در بزم تو، جایش بیشتر خالی‌ست

4 من آن مخمور بی‌برگم که هرجا شیشه‌ای بینی به طاق خانه‌ام، همچون دکان شیشه‌گر خالی‌ست

5 نخواهد بهله هرکس صید از باز نظر گیرد ندانم جای دست کیست کو را در کمر خالی‌ست

6 سلیم از من چه می‌پرسی که زنجیرت به پا از چیست تو هم دیوانه‌ای، بنشین که زنجیر دگر خالی‌ست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالی‌ست

شاعر شعر گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالی‌ست چه کسی است ؟

شاعر شعر گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالی‌ست سلیم تهرانی می باشد.

شعر گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالی‌ست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالی‌ست چیست ؟

قالب شعر گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالی‌ست غزل است

مضمون اصلی شعر گل این باغ را ساغر ز می شام و سحر خالی‌ست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, می‌نوشی است.
بنر