جلوه گل رخت از طره چون سنبل کرد از جامی غزل 149

جلوه گل رخت از طره چون سنبل کرد

1 جلوه گل رخت از طره چون سنبل کرد کجه هندوی زلف کچه بازت گل کرد

2 باغبان زلف سیه برگل رخسار تو دید یاد جعد گره اندر گره سنبل کرد

3 با تو گل سر ز گریبان لطافت برزد جامه را بر تن او باد صبا جل جل کرد

4 خانه مرغ دلم شاخ سر طوبی بود عاقبت خانه خود در سر آن کاکل کرد

5 عاشق مست که در بزم چمن نعره زن است کاسه داریش گل و مطربیش بلبل کرد

6 کشتی باده پیاپی پل دریای غم است وقت آن خوش که عمارتگری این پل کرد

7 جامی از جام جمالیست غزلخوان که به باغ گلبن از جرعه ای آن ساغر گل پر مل کرد

عکس نوشته
کامنت
comment