کف بر کف جانانه و لب بر لب از فروغی بسطامی غزل 76

فروغی بسطامی

آثار فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

کف بر کف جانانه و لب بر لب جام است

1 کف بر کف جانانه و لب بر لب جام است در دور سپهر آن چه دلم خواست به کام است

2 آنجا که بناگوش تو شامم همه صبح است و آنجا که سر زلف تو صبحم همه شام است

3 من سجده کنم بر تو اگر عین گناه است من باده خورم با تو اگر ماه صیام است

4 تو حور و چمن جنت و ساغر لب کوثر تا شیخ نگوید که می ناب حرام است

5 در دور سیه چشم تو مردم همه مستند دوری به ازین چشمی اگر دیده کدام است

6 افسوس که در خلوت خاصت نشسته وز هر طرفی بر سر من شورش عام است

7 سودای لبت سوخت دل خام طمع را تا خلق نگویند که سودای تو خام است

8 حسرت برم از مرغ اسیری که ز تقدیر خال و خط مشکین تواش دانه و دام است

9 جان بر لبم آمد پی نظاره فروغی آن ماه اگر جلوه کند، کار تمام است

عکس نوشته
کامنت
comment