- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سیلی که در این راه گذر داشته باشد از خانهٔ دیوانه خبر داشته باشد
2 آزردگی هیچ دلی را نپسندد رحمی به دل خویش اگر داشته باشد
3 درمان دلم هیچ مپرسید ز جانان فکری به دل خویش مگر داشته باشد
4 دل در بر من نیست ز دلدار بپرسید از گمشده شاید که خبر داشته باشد
5 شخصی به تو بیند که چو آیینهٔ فولاد آهن جگر و سینه سپر داشته باشد
6 ای بهله مزن دست مبادا که میانی آن بسته کمر زیر کمر داشته باشد
7 عیب فلک سفله مسازید که معلوم یک بی سر و پایی چه هنر داشته باشد
8 کی می گذرد از سر قربان شدهٔ خود تا در نفس خویش اثر داشته باشد
9 زنهار سعیدا که ز دشمن نهراسی تا چشم کرم با تو نظر داشته باشد