-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماهیست نشسته به سر مسند شاهی می نازد و پیداست از او فرّ الهی
2 از ملک جهان کام دلت جمله روا باد در دامن مقصود تو باد آنچه تو خواهی
3 پشتم به تو گرمست و دلم با غم تو خوش زان روی که ما را به جهان پشت و پناهی
4 تشبیه بنفشه به سر زلف تو کردم باری خجلم نیک از آن روی سیاهی
5 گر زآنکه ز من سرّ غم عشق بپرسند من مردمک دیده بدارم به گواهی
6 بر خاک مذلّت تو بنه گردن طاعت وز درگه او سر مکش ار بنده راهی
7 ای حاصل عمرم ز تو جز خون جگر نه وی شوق دلم بر رخ تو نامتناهی