ماهیست نشسته به سر از جهان ملک خاتون غزل 1389

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ماهیست نشسته به سر مسند شاهی

1 ماهیست نشسته به سر مسند شاهی می نازد و پیداست از او فرّ الهی

2 از ملک جهان کام دلت جمله روا باد در دامن مقصود تو باد آنچه تو خواهی

3 پشتم به تو گرمست و دلم با غم تو خوش زان روی که ما را به جهان پشت و پناهی

4 تشبیه بنفشه به سر زلف تو کردم باری خجلم نیک از آن روی سیاهی

5 گر زآنکه ز من سرّ غم عشق بپرسند من مردمک دیده بدارم به گواهی

6 بر خاک مذلّت تو بنه گردن طاعت وز درگه او سر مکش ار بنده راهی

7 ای حاصل عمرم ز تو جز خون جگر نه وی شوق دلم بر رخ تو نامتناهی

عکس نوشته
کامنت
comment