- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماهی که خاست در شهر از رفتنش قیامت شکر خدا که آمد باز از سفر سلامت
2 من شاه تخت عشقم تاج شرف به فرقم سنگی که بر سر من می آید از ملامت
3 عشقم ندیم جان شد بی عشق اگر ز جانم روزی دمی برآمد، دارم بر آن ندامت
4 بررغم شیخ شهرم پیر مغان دهد می پیش من این کرم هست افزون ز صد کرامت
5 گر وصف گل نویسم یا حال سرو گویم اینها همه کنایت زان عارض است و قامت
6 چشمم کند نظاره آن رو و دل شود خون آن می کند جنایت وین می کشد غرامت
7 جامی به عزم کعبه دیگر نبست محمل تا شد حریم دیرش سرمنزل اقامت