- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فیض نخستین که فروغ وجود برقع رخسار تجلّی گشود
2 از اثر پرتو آن نور غیب جلوه ابداع برآمد ز جیب
3 عکس ازل، آینه سازی گرفت نقش دویی، جلوه طرازی گرفت
4 صورت زیبای خرد شد پدید حفظ احد، فاتحه بر وی دمید
5 راهنما شد به نزولی سُبُل بر اثرش قافلهٔ جزء و کل
6 گرم تکاپوی وصول مراد ذره و خور، رخت به صحرا نهاد
7 پای ز کاهل قدمی سست سیر غلغله برخاست ازین کهنه دیر
8 غافل و آگاه گرفتند راه روی به وحدتکدهٔ لاسواه
9 شیوهٔ هر یک، روش تازه ای جنبش هر ذره به اندازه ای
10 جنبش این میلی و زان یک به خیف سیر یکی کمّی و دیگر به کیف
11 جنبش وضعی ست یکی را دلیل وادی أینیست یکی را، سبیل
12 مور ندارد قدم پیل رفت زاغ نیارد روش کبک تفت
13 کوچه بسی باشد و صحرا یکی قطره فزون از حد و دریا یکی
14 راه نوردان سبیل سفر بر سه طریقند درین رهگذر
15 آن یکی از علم، معلم خطاب وین ز تعلّم به سبیل صواب
16 قسم سوم، خرمگسان عتُل گردن جان، داده به تعذیب غُل
17 صبح خرد چون عَلَم خود فراشت نیل شقاوت به جبین، جهل داشت