- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آتش عشقم بسوخت خرقه طامات را سیل جنون در ربود رخت عبادات را
2 مسئله عشق نیست درخور شرح و بیان به که به یکسو نهند لفظ و عبارات را
3 دامن خلوت ز دست کی دهد آن کو که یافت در دل شبهای تار ذوق مناجات را
4 هر نفسم چنگ و نی از تو پیامی دهد پی نبرد هر کسی رمز اشارات را
5 جای دهید امشبم مسجدیان تا سحر مستم و گم کردهام راه خرابات را
6 دوش تفرجکنان خوش ز حرم تا به دیر رفتم و کردم تمام سیر مقامات را
7 غیر خیالات نیست عالم و ما کردهایم از دم پیر مغان رفع خیالات را
8 خاکنشینان عشق بی مدد جبرئیل هر نفسی میکنند سیر سماوات را
9 بر سر بازار عشق کس نخرد ای عزیز از تو به یک جو هزار کشف و کرامات را
10 وحدت از این پس مده دامن رندان ز دست صرف خرابات کن جمله اوقات را