آتش گل را اگر باشد شراری، از سلیم تهرانی غزل 118

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

آتش گل را اگر باشد شراری، خال اوست

1 آتش گل را اگر باشد شراری، خال اوست گر چراغ آیینه ای دارد، گل تمثال اوست

2 سرو را این جلوه و سامان رعنایی کجاست طوق قمری کی به حسن نغمه چون خلخال اوست

3 بستر راحت مرا پهلوست در راه طلب مرغ را چون خواب آید، بالش پر، بال اوست

4 نیست پاکان را بجز در کار دنیا اعتبار نیست پاکان را بجز در کار دنیا اعتبار

5 عاجزیم، اما نه چندان کز کسی عاجز شویم هر که از ما می تواند صرفه بردن، مال اوست

6 کشتی ما شد بیابان مرگ همچون گردباد موج این دریا همان از کینه در دنبال اوست

7 چون توانم دیگری دیدن طلبکارش سلیم؟ رشک دارم من به چشم خود که در دنبال اوست

عکس نوشته
کامنت
comment