شیخ بهایی

شیخ بهایی

شیخ بهایی
شیخ بهایی

آتش به جانم افکند، شوق لقای از شیخ بهایی غزل 12

غزل 12 ام از 285 غزلیات

آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار

1 آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار از دست رفت صبرم، ای ناقه! پای بردار

2 ای ساربان، ! خدا را؛ پیوسته متصل ساز ایوار را به شبگیر، شبگیر را به ایوار

3 در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد ای دیده! اشک می‌ریز، ای سینه! باش افگار

4 هر سنگ و خار این راه، سنجاب دان و قاقم راه زیارت است این، نه راه گشت بازار

5 با زائران محرم، شرط است آنکه باشد غسل زیارت ما، از اشک چشم خونبار

6 ما عاشقان مستیم، سر را ز پا ندانیم این نکته‌ها بگیرید، بر مردمان هشیار

7 در راه عشق اگر سر، بر جای پا نهادیم بر ما مگیر نکته، ما را ز دست مگذار

8 در فال ما نیاید جز عاشقی و مستی در کار ما بهائی کرد استخاره صد بار

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار

شاعر شعر آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار چه کسی است ؟

شاعر شعر آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار شیخ بهایی می باشد.

شعر آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار چیست ؟

قالب شعر آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار غزل است

مضمون اصلی شعر آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر