- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پای هر نخلی که بوسیدم به دوران بهار در چمن گل بر سرم افشاند احسان بهار
2 از زمین هر قطرهٔ باران برویاند گلی تخم گویی به خاک افشاند نیسان بهار
3 چون نباشد در چمن حیرت نگه نرگس که نیست چشم را سیری زنعمتهای الوان بهار
4 تا ببندد غنچه را زنار از رگهای ابر در فرنگستان گلشن شد کپستان بهار
5 چشم، نرگس، برگ گل، لب، سبزهٔ نوخیز، خط رخ، بهار و کاکلت، ابر پریشان بهار
6 هر کف خالی بود دست نگارین دگر سایه گستر بر زمین شد ابر احسان بهار
7 شد نسیم نوبهاران روح در جسم زمین خاک را جویا روان بخشید باران بهار