- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 احساس مبدل شد و محسوس همان است صد شمع فزون سوخته، فانوس همان است
2 دل کافر دیر است، ز لبیک چه حاصل؟ گر زمزمه دیگر شده، ناقوس همان است
3 لب بر لب او دارم و حسرت کش عشقم دلبر به کنار و هوس بوس همان است
4 با رب چه علاج است، پریشانی دل را؟ زلفش به کف و خاطر مأیوس همان است
5 از دوست به کونین نگردیم تسلی این هر دو به دست و کف افسوس همان است
6 خیزد ز دری هر نفس، آوازه ی دولت کاووس شد و زمزمه ی کوس همان است
7 زاهد چوکند جامه ز مصحف، مفریبید ای ساده دلان خرقهٔ سالوس همان است
8 در بارگه پادشه عشق حزین را سر خاک شد وذوق زمین بوس همان است