وفاپیشگان، دوستداران از حزین لاهیجی غزل 121

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

وفاپیشگان، دوستداران خدا را

1 وفاپیشگان، دوستداران خدا را بگویید آن یار دیر آشنا را

2 که بیگانگی تا کی و چند، ظالم؟ چه شد مهربانی، چه آمد وفا را؟

3 شگفته ست رنگین بهار سرشکم ببین در برم، اشک گلگون قبا را

4 قدم رنجه فرما و بنشین به چشمم گره باز کن ابروی دلگشا را

5 به صید دل ناتوان آشنا کن ستمکاره مژگان تیغ آزما را

6 میان باز کن، با دل جمع بنشین پریشان مکن سنبل مشکسا را

7 توان گاهی از پرسشی یاد کردن اسیران زندان مهر و وفا را

8 حدیثی سوال از من بی زبان کن سخن یاد ده، بلبل بی نوا را

9 لَئن کَلَّ عن کشف سرّی لسانی ینادی بذکراک قلبی جها را

10 و ان اعتدت زلّتی لا ابالی عسی الله فی الحبِّ یعفوا العثا را

11 ایالائمی کفّ عنّی و وجدی و دعنی فقد طار عقلی وحا را

12 و لم ادرنی موقفی حین یبدو اسبعین ام سبع ارمی الجما را

13 دل آسودگان قدر نعمت ندانند غم عشق ما را، سلامت شما را

14 چنین داد پاسخ: که در بزم گیتی کسی گرم، هرگز نکرده ست جا را

15 سخن کردم از خامشی، بلبلی گفت: که نتوان نهفت آه درد آشنا را

16 نفس گرم می آید از پردهٔ دل حزین ، آتشی هست در سینه ما را

عکس نوشته
کامنت
comment