آن پری وش که خطش گوشه مه می از کمال خجندی غزل 293

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

آن پری وش که خطش گوشه مه می فرسود

1 آن پری وش که خطش گوشه مه می فرسود در من آتش زد و آورد به روی این همه دود

2 هر چه کم کرد که از مایه روشن رویی راست کرد آن رخ زیبا و برآن نیز فزود

3 تا غم او زد انگشت طلب بر دل من دل غمدیده برویم در شادی نگشود

4 بی تو وقتی به شبم دیده شدی مایل خواب گویی آن عهد که شد دیده مرا خوابی بود

5 سخن باطل حاسد مشنود در حق من که حدیث از دهن هیچ کسان کی نشنود

6 چه سعادت به جهانم پس از این دست دهد که به پای تو دهم بوسه علیرغم حسود

7 تا کمال از دهن او دل خود باز ستد گونیا بار دگر از عدم آمد بوجود

عکس نوشته
کامنت
comment