1 رخ بنما ای صنم پرده فکن یک نفس بهر خدا رحم کن بر من و فریاد رس
2 در هوس روی تو عمر به پایان رسید آه که جان میدهم در هوس این هوس
3 گر شب خلوت مرا بار دهی باک نیست با رخ چون روز تو کار ندارد عسس
4 شبهِ خطِ خوبِ تو ماه ندیده ست خلق شکل قد شَنگِ تو سرو ندیده ست کس
5 چند نصیحت کند دوستم از نیک و بد چند ملامت کند دشمنم از پیش و پس
6 بیسبب درد نیست ناله و فریاد من جنبش چیزی بود موجبِ بانگِ جرس
7 آه نزاری زُدود آینهٔ روح را آینه گرچه که آه تیره کند از نفس
دیدگاهها **