خصم چون گردید عاجز بردباری از جویای تبریزی غزل 507

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

خصم چون گردید عاجز بردباری پیشه کرد

1 خصم چون گردید عاجز بردباری پیشه کرد مار چون بی دست و پا شد، خاکساری پیشه کرد

2 همچو شمع و شعله می میرد زیکدم هجر او در جهان با دشمن خود هر که یاری پیشه کرد

3 بر رخش در خواب غفلت زدخوی خجلت گلاب آنکه از کردار زشتش شرمساری پیشه کرد

4 گشته باران آبروی عالم از افتادگی شد عزیز مصر خوبی آنکه خواری پیشه کرد

5 تا در دل‌ها از او جویا بود یک کوچه راه دم به دم آن کس که همچون نای زاری پیشه کرد

عکس نوشته
کامنت
comment