- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خصم چون گردید عاجز بردباری پیشه کرد مار چون بی دست و پا شد، خاکساری پیشه کرد
2 همچو شمع و شعله می میرد زیکدم هجر او در جهان با دشمن خود هر که یاری پیشه کرد
3 بر رخش در خواب غفلت زدخوی خجلت گلاب آنکه از کردار زشتش شرمساری پیشه کرد
4 گشته باران آبروی عالم از افتادگی شد عزیز مصر خوبی آنکه خواری پیشه کرد
5 تا در دلها از او جویا بود یک کوچه راه دم به دم آن کس که همچون نای زاری پیشه کرد