- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
بیابان بی پایان عشق مردم خوار است اگر عاشقی را برگ مسافرت بود دست در شاخ بیمرادی زند بلکه نهال هستی از چمن وجود برکند و در دریای نیستی افکند: ,
2 در بادیه گر هیچ سفر خواهی کرد بر آتش عاشقی گذر خواهی کرد
3 در آرزوی لعبت حسنش بدو دست رخساره پر از خون جگر خواهی کرد