- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آخر این تیره شب هجر به پایان آید آخر این درد مرا نوبت درمان آید
2 چند گردم چو فلک گرد جهان سرگردان؟ آخر این گردش ما نیز به پایان آید
3 آخر این بخت من از خواب درآید سحری روز آخر نظرم بر رخ جانان آید
4 یافتم صحبت آن یار، مگر روزی چند این همه سنگ محن بر سر ما زان آید
5 تا بود گوی دلم در خم چوگان هوس کی مرا گوی غرض در خم چوگان آید؟
6 یوسف گم شده را گرچه نیابم به جهان لاجرم سینهٔ من کلبهٔ احزان آید
7 بلبلآسا همه شب تا به سحر ناله زنم بو که بویی به مشامم ز گلستان آید
8 او چه خواهد؟ که همی با وطن آید، لیکن تا خود از درگه تقدیر چه فرمان آید
9 به عراق ار نرسد باز عراقی چه عجب! که نه هر خار و خسی لایق بستان آید