- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برق بگریخت نفس سوخته، از کشور ما شعله گردی ست که برخاست ز خاکستر ما
2 کیست کز شعلهٔ خورشید، برآرد شبنم؟ دل به افسانه، جدا کی شود از دلبر ما؟
3 لب اگر باز کنی، چهره اگر بنمایی گل کند جنّت ما، موج زند کوثر ما
4 این که در دامن صحرای جنون می بینی لاله نبود، که گل انداخته، چشم تر ما
5 زندگی بخش بود مرده دلان را چون صبح مگذر از فیض صفای دم جان پرور ما
6 گریه ساکن نکند آتش ما را در عشق شعله یک نیزه گذشته ست چو شمع از سر ما
7 باده از پردهٔ شب، ساقی ما صاف کند شفق صبح بود دُرد تَهِ ساغر ما
8 این سیاهی به سر ما، نه ز داغ است حزین پرتو انداخته بر تارک ما، اختر ما