- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برق عشق آمد که سوزد خرمن تدبیر را با گریبان کار افتد دست دامنگیر را
2 نام من در دفتر اهل شهادت داخل است کرده ام روشن سواد جوهر شمشیر را
3 پاسبان مستی ما نیست غیر از تیغ عشق برگ نی باشد مگس ران وقت خفتن شیر را
4 از طلسم هند آزادی تجرد می دهد چاره عریانی بود این خاک دامنگیر را
5 چون منی را طاقت چندین علایق از کجاست فیل نتواند کشیدن این قدر زنجیر را
6 همچو شاهینی که مرغی را کمین سازد سلیم تا هوا گیرد دل من میرباید تیر را