-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خاکیست زر که رنگ دهد پرتو خورش از زر کسی که تاج کند خاک بر سرش
2 گنجیست گنج فقر که در چشم اهل حرص هست اژدهای حلقه زده حلقه درش
3 هرکس ز دسترنج کسان می خورد گداست گر خود بفرض نام نهی شاه کشورش
4 خوشوقت آن حریف که در بزمگاه فقر باشد به کف ز آبله کسب ساغرش
5 رهرو کسی بود که درین ره به زیر پای خوشتر بود ز سبزه تر نوک نشترش
6 نی نازپروری که ز بس نازکی و لطف نشتر صفت خلد به قدم سبزه ترش
7 عمری کشید ذل گدایی به کوی فقر جامی که ساخت عز قناعت توانگرش