- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دربغ و دردکه ازکید چرخ و فتنه دهر بشد صبوری و ازکف ربود صبر جهان
2 دربغ از آن دل دانا که از جفای سپهر گزید خاک سیه را ز بهر خویش مکان
3 صبوری آن ملک شاعران طوس برفت بجای ماند همه ملک شعر بیسلطان
4 شد از میانه ادیبی که ملک دانش را حیات بود بدو چون حیات جسم به جان
5 شد از میانه یکی فاضلی معانیسنج که داشت نامهٔ دانش بنام او عنوان
6 دگر نیابد گیتی شبیهش از اشباه دگر نیارد دوران قرینش از اقران
7 بغیر طبع و دل راد او ندیده کسی نهفته گردد در خاک، قلزم و عمان
8 بغیر رای رزینش کسی ندارد یاد که آفتاب شود زیر خاک تیره نهان
9 چو بود گنج خرد در زمین نهان گردید بلی هماره بود گنج در زمین پنهان
10 شکست رونق بازار فضل ازین سودا ببست دکهٔ علم و هنر ازبن خسران
11 به سوگواری او بین به نامه و خامه یکی دریده قبا و یکی بریده زبان
12 نبود در سر او جز هوای آل رسول نبود در دل او جز محبت اینان
13 ز دار فانی بگرفت ره سوی باقی که گفته است خدا « کل من علیها فان»