- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیابان مرگ حسرت کرده ای مشت غبارم را به باد دامنی روشن نما، شمع مزارم را
2 نمی آید به لب افسانهٔ بخت سیاه من نگاه سرمه سایی، تیره دارد روزگارم را
3 نگاهی کن که فارغ گردم از درد سر هستی بیا ساقی به یک پیمانه می بشکن خمارم را
4 درین بستان سرا از سرد مهری، چون گل رعنا خزان رنگ زردی در میان دارد بهارم را
5 حزین از اضطراب دل به کوی یار می ترسم تپیدنها به باد آخر دهد، مشت غبارم را