1 مردگان را از دم عیسی حیاتی تازه بود کم ز عیسی نیستی من عظمکی دارم رمیم
2 هرچه جز عشق است آشفته خطا کردم خطا غیر مدح مرتضی استغفرالله العظیم
1 از سر ببرد هوش و خرد آن پسر مرا این چشم شوخ تا چه بیارد بسر مرا
2 زین سان که جلوه میکند آن مغبچه بدیر در مسجد و حرم تو نبینی دگر مرا
1 این چه غوغاست که در چنگ و ربابست امشب وین چه مستی است که در جام شرابست امشب
2 باده بی پرده بده ساقی مستان و مترس محتسب نیز چو مامست و خرابست امشب
1 بیا ساقی شراب خوشگواری کردهام پیدا شراب خوشگوار بیخماری کردهام پیدا
2 ز رنج باده دوشین حریف ار دردسر دارد به میخانه حریف میگساری کردهام پیدا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به