مرده لوزینه پز چو از کینه از جامی هفت اورنگ 23

مرده لوزینه پز چو از کینه

1 مرده لوزینه پز چو از کینه سازد از سیر حشو لوزینه

2 شکل لوزینه می زند فریاد هستم از سیر و بوی او آزاد

3 لیک حشوش به طعم گوید و بوی حشو لوزینه بین و حشو مگوی

4 چون معارف به آخر انجامد شیخ از گفت و گو بیارامد

5 مرده قوال را دهند آواز تا کند پرده سماع آغاز

6 جنبد از گوشه ای بد آوازی نغمه سازی ترانه پردازی

7 نغمه سازی که دف گرفته به چنگ آیدش نغمه خارج آهنگ

8 بس که بلغم شود گلوگیرش سرفه آید به جای تحریرش

9 حلقش از صوت پرخراش درد گردن ذوق را به اره برد

10 قول قوال چون بدین منوال گرم شد جست صوفیی فی الحال

11 دیگران هم موافقت کردند می ز جام موافقت خوردند

12 یکی از چپ یکی ز راست دوان گردشان حلقه بسته پیر و جوان

13 هیچ یک را به دل قبولی نه پای کوبان ولی اصولی نه

14 همه بر بانگ نای و دف رقصان لیک رقصان به جانب نقصان

عکس نوشته
کامنت
comment