- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روز نخواهد آمدن چون شب ما بروشنی بیهده نوبتی چرا نوبت صبح میزنی
2 عقل به صبر میدهد پندم بی خبر که تو رشته عقل میبری ریشه صبر میکنی
3 غمزه ترک راهزن عربد ساز کرده ای توبه عهد و جام دل مستی جمله نشکنی
4 پرده میکشان دری روی بصومعه بنه پرده زکار زاهدان خواهی اگر برافکنی
5 سوخته داغ لیلیم کشته بغمزه سلمیم آتش عشق را زند هر که رسید دامنی
6 کبر و منی زحد بشد خیز بیار ساقیا تا که رهم زما و من زآن می کهنه یکمنی
7 آشفته گر نگار ما پرده زچهره برکشد هر سر کوی و برزنی گردد طور ایمنی