- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روزی که به من ناز و عتابت به حساب است آن روز مرا روز حساب است و عذاب است
2 گفتی پس قرنی ز جفایت بکشم دست فریاد من از دست تو باز این چه عتاب است
3 خواهند شدن صید و تا ماه ز ماهی کز عارض و زلف تو بسی شست در آب است
4 گرد لب و رخسار تو جان بر سر آتش از ذوق نمک رقص کنان همچو کباب است
5 من پند تو چون بشنوم ای شیخ که چون عود گوشیم سوی مطرب و گوشی به رباب است
6 در مجلس و عظم به قدح پیش کشد دل روزی که هوا سرد بود روز شراب است
7 از غمزه میندیش کمال و بکش آن زلف گر مرغ ببر دام که صیاد به خواب است