به روز بازپسین و به از جهان ملک خاتون غزل 221

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

به روز بازپسین و به صبحگاه الست

1 به روز بازپسین و به صبحگاه الست که ذکر و نام تو همواره بر زبان منست

2 به خاک پای تو سوگند می توانم خورد که غیر باد نداریم از غمت در دست

3 ز دیده خون فراقم گشود بر رخ زرد در وصال به یک باره بر رخم دربست

4 ز پیش دیده چو برخاست سر و سیم اندام نهال قامت او در دو چشم ما بنشست

5 مرا به باده چه حاجت بود که در عشقت ز بوی زلف تو هستیم دایماً سرمست

عکس نوشته
کامنت
comment