روز مردن سویم از رحمت از فروغی بسطامی غزل 135

فروغی بسطامی

آثار فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

روز مردن سویم از رحمت نگاهی کرد و رفت

1 روز مردن سویم از رحمت نگاهی کرد و رفت وقت رفتن به حسرت طرفه آهی کرد و رفت

2 دل حدیث شوق خود در بزم جانان گفت و مرد دادخواهی عرض حالش را به شاهی کرد و رفت

3 تا نظر بر عارضش کردم، خط مشکین دمید تا به حشرم صاحب روز سیاهی کرد و رفت

4 ترک چشم او ز مژگان بر سرم لشکر کشید غارت ملک دلم باز از سپاهی کرد و رفت

5 یارب آسیبی مباد آن کرکس مستانه را زان که تا محشر مدام است ار نگاهی کرد و رفت

6 هم سفالین ساغرم بشکست و هم مسکین دلم شحنهٔ شهر امشب از سنگی گناهی کرد و رفت

7 ماهی از شوخی دلی پیش فروغی دید و برد شاهی از رحمت نظر بر دادخواهی کرد و رفت

عکس نوشته
کامنت
comment