سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

باد سحر از بوی تو دم زد، از سلمان ساوجی غزل 169

غزل 169 ام از 897 غزلیات

باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد

1 باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد آب خضر از لعل تو جان یافت، روان شد

2 بی بوی خوشت بر دل من باد بهاری حقا که بسی سردتر از باد خزان شد

3 خاک از نفس باد صبا بوی خوشت یافت بر بوی خوشت روی هوا رقص کنان شد

4 تا بر در میخانه جان، لعل تو زد مهر در مصطبه‌ها رطل می لعل گران شد

5 سر چشمه حیوان به دهان تو تشبه کرد از نظر مردم از آن روی نهان شد

6 ماه از نظر مهر رخت یافت نشانی زان روی جهانی به جمالش نگران شد

7 گفتم به دل: ای دل مرو اندر پی زلفش نشنید سخن، عاقبت اندر سر آن شد

8 جان بر سر بازار غمش دادم و رستم نقدی سره باید که بدان رسته توان شد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد

شاعر شعر باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد چه کسی است ؟

شاعر شعر باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد سلمان ساوجی می باشد.

شعر باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد چیست ؟

قالب شعر باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد غزل است

مضمون اصلی شعر باد سحر از بوی تو دم زد، همه جان شد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر