جامی

جامی

جامی
جامی

پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن از جامی غزل 791

غزل 791 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن طرفه کله برشکن تاج سران خاک کن

2 خار و خس کوی دوست به ز گل است ای رفیق نخل سر خاک من زان خس و خاشاک کن

3 در خور صید تو نیست این تن چون موی من لیک اگر نگسلد رشته فتراک کن

4 ناله و فریاد من نیست ز سوز جگر یا دهنم را بدوز یا جگرم چاک کن

5 بر سر بالینم آ همچو رفیقان دمی حال دلم بازپرس اشک رخم پاک کن

6 مردم بی درد را ذوق جفای تو نیست هر چه کنی بعد ازین بر من غمناک کن

7 جامی سرگشته را کشته شدن آرزوست تیغ به خونریزیش غمزه بی باک کن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن

شاعر شعر پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن چه کسی است ؟

شاعر شعر پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن جامی می باشد.

شعر پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن چیست ؟

قالب شعر پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن غزل است

مضمون اصلی شعر پرده ز رخ برفکن جامه جان چاک کن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.