- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گردش جام که زد صنع ازل پرگارش سرنپیچد ز خط این دایره زنگارش
2 سر ما و در میخانه ای که از رفعت قدر سایه بر بام فلک می فکند دیوارش
3 نیست وجه من مخمور جز این دلق کهن وای من گر نستاند به گرو خمارش
4 بنده پیر مغانم که در اطوار سلوک کار ما یافت گشاد از گره زنارش
5 خیر مستان طلبد هر چه کند باده فروش سر این نکته ندانسته مکن انکارش
6 مگسل یک نفس از صحبت عیسی نفسان نقد انفاس عزیز است غنیمت دارش
7 طبع گویای من آن طوطی شکرشکن است که ز خونابه دل لعل بود منقارش
8 جامی اشعار دلاویز تو جنسی ست نفیس پود آن حسن ادا لطف معانی تارش
9 همره قافله هند روان کن که رسد شرف مهر قبول از ملک التجارش