فریاد که رفت خونم از یاد از فروغی بسطامی غزل 146

فروغی بسطامی

آثار فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فریاد که رفت خونم از یاد

1 فریاد که رفت خونم از یاد چون دیده به روی قاتل افتاد

2 فرزند بشر بدین روش نیست حوری بچه‌ای تو یا پریزاد

3 آتش به درون من کسی زد کز خانه تو را برون فرستاد

4 تا طرهٔ پرشکن گشادی عشقم گرهی ز کار نگشاد

5 تا دانهٔ خال تو برآید بس خرمن جان من که رفت برباد

6 بر بست به راستی میان را در بندگی تو سرو آزاد

7 عشق تو حریف سخت پیمان عهد تو بنای سست بنیاد

8 سر رشتهٔ کین ندادی از دست ویرانهٔ دل نکردی آباد

9 من بودم و نالهٔ فروغی آن هم اثری نکرد فریاد

عکس نوشته
کامنت
comment