- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عارض ز خط آراسته شد نوش لبم را برهم زد ازان عارض و خط روز و شبم را
2 آن نخل طرب را چو گزیدم لب شیرین گفتا که مکن خسته ز دندان رطبم را
3 دل داشت نوای طربی فرقت آن ماه با ناله بدل کرد نوای طربم را
4 دارم به تو روی از همه زان دم که نهادند در قبضه عشق تو زمام طلبم را
5 تب لرزه ام از آه خود از زلف کرم کن تاری که ازان رشته ببندند تبم را
6 محجوبم ازان عارض خوب از سبب زلف یارب بکش از پیش حجاب سببم را
7 گفت از لب میگون تو جامی سخنی چند بفروخت به می دفتر فضل و ادبم را