1 هلال غرّه شعبان ز چرخ کرد طلوع به پیش جام و صراحی برد سجود و رکوع
2 قعود یار پری رو قیام شاهد مست به اهل حال فزاید فزون خضوع و خشوع
3 ز خاک میکده گو تا برد حیات ابد سکندر ارچه زآب خضر بود ممنوع
4 نوای مطرب عشاق راست زد تکبیر منه به جانب محراب عشق روی خضوع
5 فغان کند دل شیدا ز دیدن رویت بلی به ناله برآید چو دید مه مصروع
6 به حیرتم که به سبعین هجر چون ماندم مرا که بیتو نبودی قرار در اُسبوع
7 شکر ز دست رقیبم چو حنظل است به طبع ز دست دوست بود زهر چون شکر مطبوع
8 چو شمع پا به جا ایستادهام در بزم مکن تو خدمت جان باختن به کس مرجوع
9 نظر به لالهرخان لیک چشم دل با تست که عکسها همه دارند سوی اصل رجوع
10 چه جای پرتو شمع است و تابش اختر چو آفتاب حقیقت کند ز شرق طلوع
11 اصول مطرب و مدح علی بس آشفته ز من مپرس تو ای شیخ از اصول و فروع
دیدگاهها **