عاشق دیوانه دل کز غم همه از اسیری لاهیجی غزل 276

1 عاشق دیوانه دل کز غم همه سوزست و ساز نقد جان در بوته عشق تو دارد در گداز

2 جر نیاز و سوز نبود رهبر سالک بدوست نیست بی رهبر کسی را ره بوصل بی نیاز

3 در قمار عشق جانان هم به داو اولین دین و دنیا جان و دل در باخت رند پاکباز

4 نیست بی دلبر دلم را هیچ آرام و قرار جان مشتاق لقا را صبر کو بی دلنواز

5 دیده از ما وام کن زاهد ببین رخسار دوست دیده محمود باید بهر دیدار ایاز

6 مؤمنان در مسجد و کفار در بتخانه ها رو به محراب دو ابروی تو دارند در نماز

7 طایر جان اسیری در پی عنقای وصل در هوای لامکان طیران کند چون شاهباز