گفتگوی عقل در خاطر فرو از هلالی جغتایی غزل 18

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

گفتگوی عقل در خاطر فرو ناید مرا

1 گفتگوی عقل در خاطر فرو ناید مرا بنده سلطان عشقم، تا چه فرماید مرا؟

2 بسکه کردم گریه پیش مردم و سودی نداشت بعد ازین بر گریه خود خنده میآید مرا

3 بسته زلف پریرویان شدن از عقل نیست لیک من دیوانه ام، زنجیر میباید مرا

4 وعده وصل توام داد اندکی تسکین دل تا رخ خوبت نبینم دل نیاساید مرا

5 وه! که خواهد شد، هلالی، خانه عمرم خراب جان غم فرسوده چند از غم بفرساید مرا؟

عکس نوشته
کامنت
comment