- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گفتگو عین صداع است ، ار چه سر گوشی بود بعد حیرت مایهٔ آرام خاموشی بود
2 بادهٔ حکمت کشیدم، نشئهٔ غفلت فزود در مزاج من خودی داروی بیهوشی بود
3 ماند اندر چون مسیحا بوددر اعجاز دم هر که او با آفتابش میل همدوشی بود
4 گر غرورت می دهد ره، تقوی میخانه گیر ای بسا تقوی که گردانی فراموشی بود
5 تا نبندی لب، نگردد صاف، عرفی، ذائقه باده پالایِ شرابِ راز، خاموشی بود