- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مدعیان می نهند پای برون از گزاف بی خبران می زنند از حرم عشق لاف
2 آری از آنجا که اوست هیچ دگر نیست دوست ما و خرابات و می حاج و منا و طواف
3 عین حیات است عشق غرق در آن عین شو در سخن می فشان چون قلم از شین و قاف
4 بیش مباش ای پسر طالب درمان دل دردی دل آمده است داروی دلهای صاف
5 گردن اخلاص نه زیر لگدکوب عشق سر چه کشی زین طناب جان نبری زین مصاف
6 ای که به خود ناقصی دست بشوی از وجود مرد کمالی ولی کرده ازو طرح کاف
7 هیچ ندانی خموش بیش به شوخی مکوش شرح مودت مگوی شعر محبت مباف
8 گر ننشینی ز پای عاقبت آری به دست طالب مقصود را جنبش دردی کفاف
9 چند کنم بی زبان چند زنم بی فغان ناله ی آهن گداز نعره ی گردون شکاف
10 کرد دماغ جهان پر ز بخار و بخور کلک نزاری به حبر آهوی چینی زناف